اجتماعی نبودن
اجتماعی نبودن
اجتماعی نبودن ! شاید احساس کنید انسان اجتماعی نیستید؛ یا در هنگام حضور در جمع و مهمانیها حرفی برای گفتن پیدا نمیکنید و زیاد اهل معاشرت نیستید، اگر هم حرف و سخنی باشد، نمیدانید که چطور باید آن را بیان کنید و گفتنش برایتان سخت و دشوار است و این معضل شمارا مجبور میکند که گوشهگیر و منزوی شوید در گوشهای بشنید سکوت اختیار کنید، فقط تماشاگر صحبتهای دیگران و افراد حاضر در جمع باشید. اما گاه این سکوت بیش از حد ممکن است باعث ناراحتی طرف مقابل شود؛ و فرد مدام در ناخودآگاه ذهن خود بگوید یعنی فرق من با بقیه در چیست؟ که آنان صحبتهایشان را صریح و روان بیان میکنند و بهراحتی میتوانند در دل دیگران جا بگیرند اما من نه؟ چرا آنان با آرامش نظراتشان را بیان میکنند؛ ولی من مدام با خجالت …
یا زمانی که برای بار اول با کسی برخورد میکنید شما را تنها بر اساس ظاهر قضاوت کند و بهتر از آن چیزی که باید باشید تصور کند ولی بعد از مدتها نظرش راجع به شما عوض میشود یا حتی در مواقعی از شما دوری میکند اما این موضوع به چه دلیل است؟
همه اینها مصداقی از اجتماعی نبودن افراد است.
اصلاً انسان اجتماعی چه کسی است؟
در این زمان شما نباید دگرگون و افسرده باشید چراکه این عمل از اعتمادبهنفس پایین شما میتواند باشد، اما راه درمان دارد.
در این حین شما نباید افسرده باشید، لذا افسردگی از اعتمادبهنفس پایین نشئت میگیرد و راه درمان دارد که میتوانید به مقاله درمان عادت بد اعتمادبهنفس پایین، مراجعه کنید.
، اما نگرانی ندارد با این مقاله هم سو شوید تا بگوییم راه درمان چیست و باید چهکارهایی در این زمینه انجام دهید تا به تکامل جامع دراینخصوص برسید.
عادت بد اجتماعی نبودن
عادتهای اجتماعی ما در روابط اجتماعی که داریم بسیار حائز اهمیت است.
همانطور که ما برای ارتباط و همصحبتی با دیگران به دنبال افرادی هستیم که رفتارهای مناسب و شایستهای دارند، دیگران نیز به همین صورت به دنبال افرادی هستند که این خصوصیات را داشته باشند.
عادت بد در رفتار اجتماعی چگونه است؟
به کارها و قانونهایی که اشخاص در ارتباطهایشان و رفتارهایشان در جامعه بکار میبرند و قابل تکرار شدن نیز میباشد، عادت رفتار اجتماعی میگویند. عموماً ما انسانها این عادتها را از خانواده و اطرافیان و دوستان خودمی آموزیم.
اگر ما در رفتارهای اجتماعی که داریم عادتهای صحیح و خوبی نداشته باشیم، تنهایی شریک و همدم ما میشود و از سوی دیگران طرد میشویم.
عادت بد در رفتارهای اجتماعی مثل همه عادتهای بد دیگر قابل اصلاح است.
در ادامه با مقاله همراه شوید تا به شما بگوییم چگونه به ترک عادت بد غیر اجتماعی نبودن غلبه کنید.
غیر اجتماعی بودن یعنی چه؟
به طور فرایندی استرسها و رفتارهای غیر اجتماعی ممکن است به نوبه خود باعث افزایش مشکلات درونی در طول زندگی شود.
افراد غیراجتماعی لزوماً اجتماعی بودن را دوست ندارند، نه اینکه نخواهند بلکه هنوز در وجودشان آن را نهادینه نکردهاند.
آنها فقط نمیدانند در موقعیتهای اجتماعی چگونه رفتار کنند.
حال میخواهیم افراد غیر اجتماعی را بهتر بشناسیم
کاملاً روشن است که امروزه داشتن روابط اجتماعی یکی از روشهای موفقیت، احساس رضایت از زندگی و خوشبختی تلقی میشود. اما همین نیز کار سادهای به نظر نمیآید و هرکسی به آن علاقه ندارد.
امروزه اجتماعی بودن به یک ویژگی شخصیتی مثبت تبدیل شده است. به صورتی که افراد اجتماعی دارای ویژگیهای زیر میباشند آنها بسیار خوشبرخورد خوش معاشرت هستند و با رضایت در جمع قرار میگیرند و بدون ترس و گوشهگیری و منزوی شدن سعی میکنند دایره ارتباط اجتماعی خود را بیشتر و گستردهتر کنند.
دارند. پس تا جایی که ممکن است از روابط خود به طور گسترده اجتناب میکنند
آدمهای گریزان از جامعه معمولاً در سه دسته قرار میگیرند. بعضی از این افراد بهخاطر شرم و ترس فراوانی که دارند از داشتن روابط خوب محروم میمانند. گروه دیگر افرادی هستند که از معاشرت و صحبتکردن اجتناب میکنند و اما دسته سوم افرادی کاملاً غیراجتماعیاند که خود را نیازمند به روابط اجتماعی نمیداند
شاخصههای روانشناختی آدمهای خجالتی
افرادی که خجالتیاند معمولاً همه تلاش خود را میکنند تا از ارتباط برقرار کردن پرهیز کنند. آنها حتی بعضی اوقات دچار اضطراب و نگرانی میشوند. این دسته از افراد که گریزان از جامعهاند امکان دارد برای دوری از یک رابطه، از خودشان رفتار ناخوشایندی نشان بدهند. اشخاصی که بیش از حد شرمگین هستند معمولاً در لذت بردن از فعالیتهایی که عموماً لذتبخش هستند ناتواناند. برای این دسته از اشخاص داشتن یک دوست صمیمی بهاندازه افراد معاشرتی، خوشایند نیست و تلاش خود را میکنند تا از چیزهای بهظاهر ناخوشایند دوری کنند.
افراد خجالتی خلاقیت کمتری داشته و انگیزه کافی برای رسیدن به آنچه که میخواهند را ندارند.
ویژگیهای روانشناختی افرادی که از روابط اجتناب میکنند
از تجربههایی که عموماً لذتبخش هستند احساس رضایت ندارند و نسبت به افراد اجتماعی از خلاقیت کمتری بهرهمند هستند.
و تمام تلاش خود را میکنند تا از کارهایی که در آنها مشارکت و همکاری وجود دارد اجتناب کنند.
- رفتار افراد غیراجتماعی
این اشخاص کمتر از دودسته اول رفتارهای آسیبزننده دارند. آنها عموماً خلاق هستند و انگیزه بیشتری برای رسیدن به آنچه که میخواهند دارند. آنها از روابط اجتماعی هراسی ندارند اما خود را درگیر روابط طولانی و گسترده نمیکنند.
از تنهایی خود لذت میبرند و در روابط اجتماعی دچار هراس، اضطراب یا بدرفتاری نمیشوند.
همانطور که گفته شد ویژگیهای رفتاری افراد خجالتی و افراد گریزان از ارتباط بسیار شبیه به هم است. هر دو گروه به یک اندازه از روابط اجتماعی هراسان هستند اما افراد خجالتی حتی از اضطراب و هراس خود نیز دچار وحشت میشوند.
در مقابل افراد غیراجتماعی ویژگیهای رفتاری متفاوتی دارند که در بسیاری از امور مثبت تلقی میشود. شاید برای این گروه از افراد نیز تجربه چیزهای تازه کمی سخت باشد اما همین دسته زمانی که در معرض چیز تازهای قرار میگیرند بهسادگی از پس آن برمیآیند. بااینحال آنها ترجیح میدهند کمتر خود را درگیر روابط پیچدرپیچ و گسترده کنند.
طرد شده از یک رابطه؟
بین طردشدن از یک رابطه و منزوی شدن و دوری از روابط اجتماعی تفاوت زیادی وجود دارد. ممکن است فردی به دلایلی از روابط اجتماعی طرد شود. در این صورت نمیتوان او را فردی گریزان از روابط ارزیابی کرد.
مواردی مثل طردشدن از گروه دوستی که معمولاً برای کودکان اتفاق میافتد نشاندهنده یک اختلال یا مشکل شخصیتی نیست. برخی از کودکان یا افراد بزرگسال از روابط اجتماعی کنار میروند چون گروه خواهان این مورد است.
اگر از آنها بپرسید علت جداشدن چیست؟ آنها پاسخ میدهند که دیگران نخواستهاند که ما باشیم.
آنها تنهایی را انتخاب نکردهاند بلکه از رابطه طرد شدهاند. بااینحال این افراد به دلیل تجربه انزوای اجباری، بیشتر در برابر مشکلات روحی و روانی قرار دارند و احتمال اینکه همچنین افرادی دچار افسردگی، اندوه، غم و ناامیدی شوند بسیار زیاد است.
کسی که از تنهایی لذت میبرد
افرادی که تمایل دارند خود را از روابط اجتماعی دورنگه دارند عموماً از تجربه تنهایی لذت میبرند.
آنها معمولاً اوقات خود را بهتنهایی سپری میکنند و نسبت به آن هم احساس خوبی دارند.
آنها منزوی نیستند بلکه رویکرد مثبتی نسبت به زندگی دارند و شناخت کافی از نیازهای روحی خود پیدا کردهاند.
این دسته از اشخاص عموماً جزئینگر هستند و رویکردی روشنفکرانه به زندگی دارند.
یا از رابطه هراس دارد با شخصی که تنهایی را بهعنوان یک شیوه زندگی انتخاب کرده یکسان نیستند.
و برخورد شما نیز با این اشخاص نمیتواند یکسان باشد.
در مواردی مانند طردشدن شما میتوانید برای تغییر این وضعیت مؤثر باشید. همینطور که میتوانید یاد بگیرید مرزهای نزدیکی خود با آدمهای خجالتی را درست و دقیق تعیین کنید.
انواع اجتماعی شدن
انواع اجتماعی شدن باتوجهبه نظریه چارلز کولی COOLEY به دودسته کلی تبدیل میشود
۱٫گروههای نخستین
۲٫گروههای ثانوی
منظور از گروهای نخستین گروههایی هستند که در آن ارتباط اشخاص بسیار نزدیک و دوستانه بوده و از نظر روانی نتیجه این تجمع دوستانه نوعی آمیخته شدن اشخاص در یک جای مشترک است به صورتی که بسیار از هدفها، زندگی فردی هر کس با زندگی و هدفهای گروه یکی میگردد بنابراین از ویژگیهای گروهای نخستین میتوان گفت در تشکیل ارتباط اجتماعی و آرمانهای فردی سهم مهمی دارند و نیز اشخاص حاضر در جمع دارای ارتباط چهرهبهچهره میباشند که این مورد خود مستلزم محدود بودن اعضاء گروه نیستند و از سوئی به پایداری روابط کمک شایانی میکند. نتیجه این روابط یک ارتباط عاطفی و صمیمانه نیستند، کنش و واکنش متقابل بین اعضاء ایجاد میکند.
گروههای نخستین
در اجتماعی شدن اشخاص نقش بسیار مؤثری دارند. خانواده، گروههای خویشاوندی و فامیلی، هم محلهای، گروه همسایگی در جوامع سنتی، گروههای دوستانه از نمونههای گروه نخستین هستند.
و اما گروههای ثانوی شامل گروههایی میشود که در آنها ارتباط اشخاص بهصورت رسمی، غیر صمیمانه و کم دامنه است. سازمانهای اداری، تجاری، اجتماعی و سیاسی، بر اساس ضرورتهای خاصی که در اجتماعی وجود دارد به وجود میآیند و هدف اصلی از تشکیل آنها ایجاد فعالیتها و اقدامات متناسب با مسائل موردنیاز اشخاص حاضر در گروه میباشد.
در این گروهها ارتباط اشخاص رسمی است یعنی اینکه تمامی اعضاء با در نظرداشتن ماهیت که گروه دارد سعی میکنند ارتباط مناسبی رابین خود و دیگران ایجاد کنند.
گروه نخستین فعالیتها بیشتر شخصی و فردی است درصورتیکه در گروه ثانوی افراد نقش کمتری دارد.
در گروه نخستین ارتباط غیررسمی است درحالیکه فعالیت اعضاء در گروه ثانوی مبتنی بر ضوابط رسمی و مقررات معین است.
در گروه نخستین همکاری مستقیم و بهصورت اشتراکی انجام میشود و اداره کارها به شکل گروهی است درحالیکه در گروه ثانوی همکاری رسمی میباشد و اداره گروه بهصورت متمرکز است.
وجود روابط نزدیک و صمیمانه در میان اعضاء سبب میشود که اشخاص حاضر در جمع بیش از گروهای ثانوی قادر به تحکم خود باشند.
تمامی اینها نمونههایی از انواع اجتماعی شدن و برقرار کردن روابط اجتماعی میباشند.
تعریف جامعه پذیری
درباره جامعهپذیری میتوان گفت که یک کنش متقابل اجتماعی است که بهواسطه آن مردم شخصیت خود را میتوانند بشناسند و شیوه زندگی در جامعه را میآموزند.
جامعهپذیری، باعث آموختن هنجارها، زبانها، ارزشها، عقاید، مهارتها و الگوهای فکر و عمل نیستند که همهٔ اینها برای زندگی اجتماعی ضروری هستند.
جامعهپذیری در طول مدت زندگی، یعنی در دوران اجتماعی و زیستی تولد، کودکی، بلوغ، کهولت و مرگ تداوم دارد.
در هر مرحله از زندگی ما انسانها دائماً با شرایط جدید یا متغیری روبهرو میشویم که این شرایط هم جنبه شخصی و هم جنبه اجتماعی دارند و ما باید تطبیق دادن آنها با یکدیگر را بیاموزیم.
به همین دلیل هم هست که بر این بخش عمدتاً تأکید بسیاری میشود.
میتوان نتیجه گرفت که صفات شخصیتی در هر جامعهای وجود دارد و این امر به معنی الگوهایی است که از تجربه مشترک جامعهپذیری در یک سنن و فرهنگ خاص ناشی میشود.
بنابراین تحت تأثیر خردهفرهنگهای خاص مانند طبقه، نژاد، مذهب، منطقه و نیز تحت تأثیر گروههای خاص از قبیل خانواده و دوستان قرار میگیریم.
فرایند جامعهپذیری دربرگیرنده تأثیرات متفاوتی است که در طی زندگی بر افراد وارد میشود.
تأثیر عوامل جامعهپذیری یعنی افراد، گروهها و نهادهای مهمی که در شکلگیری شخصیت و نگرش افراد تأثیر دارند.
چهار عامل از عوامل جامعهپذیری یعنی خانواده، مدرسه، گروه همسالان و وسایل ارتباطجمعی بهویژه در جوامع نوین پیشرفته دارای اهمیت بسزایی است زیرا این عوامل به طور مداوم و مؤثر بر افراد و شیوه ارتباط آنها تأثیر دارد.
تاثیرجامعه پذیری درزندگی
انسان موجودی اجتماعی است. ما خواهان ارتباط و تعلق هستیم. فواید اجتماعی شدن میتواند زندگی ما را بهشدت بهبود بخشد.
به یکسری از مزیتها و تأثیر جامعهپذیری در زندگی میپردازیم:
۱٫بهداشت روان:
معاشرت میتواند به بهبود سلامت روحی و روانی ما کمک کند. مطالعات نشان میدهد اجتماعی بودن باعث کاهش افسردگی میشود. اجتماعی شدن همچنین باعث بهبود سلامت روان میشود.
۲٫اعتمادبهنفس و عزتنفس:
افرادی که احساس تنهایی میکنند اغلب اعتمادبهنفس کمتری دارند. گذراندن وقت با کسانی به ارتباط با آنها تمایل دارید
لذتبخش است و میتواند باعث افزایش اعتمادبهنفس شود. بودن در کنار افرادی که به آنها اهمیت میدهیم به ما کمک میکند تا خود را مهم بدانیم و در نهایت بازخوردی که از کسانی که دوستشان داریم میگیریم باعث افزایش اعتمادبهنفس میشود.
۳٫افزایش کیفیت زندگی:
در افت عملکرد بدن و در نهایت مرگ افراد است.
اطمینان از اینکه ما اجتماعی هستیم، میتواند علاوه بر طول عمر، کیفیت زندگی را نیز افزایش دهد.
۴٫فشارخون را کاهش دهید:
برای افزایش فشارخون است. شاید گفت این اثرات مربوط بهتنهایی میباشد. هرچقدر مدت این تنهایی بیشتر باشد از طرفی خطر آن بر فشارخون بیشتر میشود. اجتماعی شدن پادزهری برای تنهایی است.
۵٫کاهش خطر ابتلا به آلزایمر:
کاهش ابتلا به آلزایمر ! این جمله برگرفته از ” گزارش محققان در مجله روانپزشکی است.
۶٫ایمنی و سایر فواید سلامت جسمی را تقویت کنید:
جامعهپذیری میتواند خطر بیماریهای قلبی عروقی، سرطان، پوکیاستخوان کاهش دهد.
۷٫افزایش سلامت مغز:
مطالعهای در مرکز پزشکی دانشگاه راچستر نشان داد که اجتماعی سازی عملکرد شناختی را افزایش میدهد.
گفتگوها مانند بازیهای کارت و پازل با دیگران، مغز را ورزش داده و آن را چابک نگه میدارد.
۸ زندگی فرد را هدفمندتر میکند:
گذراندن وقت با دیگران به ما کمک میکند احساس مفید بودن کنیم و زندگی ما هدف بیشتری داشته باشد. وقتی کاری برای انجامدادن داریم، جایی برای رفتن و کسی روی ما حساب میکند، احساس خوبی زندگی فرد را هدفمندتر میکند. بودن در کنار افرادی که دوستشان داریم باعث رضایت بیشتر زندگی میشود
اکنونکه از تأثیر جامعهپذیری در زندگی آگاه شدیم میتوانیم از آنها بهعنوان محرکی برای ایجاد تغییر در زندگی خود استفاده کنیم.
حال برای ارتباط صحیحتر و بهترشدن روند زندگی باید به برخی از نکات توجه کنیم که در این مقاله به برخی از آنان میپردازیم
۱-۱ دوستان جدید پیدا کنید:
یک شبکه اجتماعی قوی به ما کمک میکند تا از مزایای اجتماعی شدن برای سلامتی برخوردار شویم. در طول زندگی ما دوستان میآیند و میروند، اما پیداکردن دوستان جدید در هر سنی ضروری است. در طی سالهای اولیه، دوستان جدید اغلب از طریق مدرسه و کار پیدا میشوند. هر چه پیرتر میشویم، ممکن است یافتن تعاملات اجتماعی برای افراد به زندگی فرد را هدفمندتر میکند برای یافتن و پیداکردن دوستان جدید بهجای کسانی که از دست میدهیم، احتیاج داشته باشد. روش هایی که می توان افراد جدید را برای ارتباطات جدید پیدا کرد :
علاقه:
که به همان چیزهایی علاقهمند هستند که شما هم به آنها علاقهمندید و همین امر میتواند شروع خوبی برای دوست شدن و ایجاد ارتباط باشد.
همفکر پیدا کنید:
۱-۳ در مورد برقراری ارتباط با دوستانی که دارید خلاق باشید:
بسیاری از فن آوری های جدید وجود دارد که به شما کمک میکند از طریق روشهای جدید با دوستان و اعضای خانواده خود ارتباط برقرار کنید.
تماسهای ویدئویی:
سیستمعاملهایی مانند گوشیهای هوشمند به شما این امکان را میدهند با دوستان و خانواده خود تماس ویدئویی داشته باشید.
1-4 شبکههای اجتماعی:
مردم از رسانههای اجتماعی به روشهای مختلف و خلاقانهتری استفاده میکنند. رسانههای اجتماعی میتوانند مانند دارو برای بهبود انزوای اجتماعی کار کنند. توجه به نحوه استفاده از رسانههای اجتماعی میتواند به شما در افزایش ارتباط کمک کند.
وقتی احساس تنهایی میکنید، معاشرت میتواند دلهرهآور یا غیرممکن باشد. تنهایی میتواند به یک مارپیچ تبدیل شود. وقتی این کشش را احساس کردید، مزایای معاشرت را بهخاطر بسپارید.
در طی اینهمه گیری، شاید گوشهگیرتر و منزویتر شوید.
دراز کنید و در ارتباط باشید.
بنابراین، 《اجتماعی بودن》 بهتر از《اجتماعی نبودن 》است چراکه باعث ارتباط بهتری با دیگران میشود.
با دیگران بودن و در کنار دیگران زندگیکردن، میتواند ریشه در ماهیت و هویت و خصلتهای انسان داشته باشد
اینجاست که «اجتماعی بودن» جایگاه رفیع خود را آشکار میکند و «تعاملات» نقش بنیادی برای هویت و ماهیت وجودی انسان پیدا میکنند.
دیدگاه ها
ارسال دیدگاه